گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
سنایی

ای من مه نو به روی تو دیده

واندر تو ماه نو بخندیده

تو نیز ز بیم خصم اندر من

از دور نگاه کرده دزدیده

بنموده فلک مه نو و خود را

در زیر سیاه ابر پوشیده

تو نیز مه چهارده بنمای

بردار ز روی زلف ژولیده

کی باشد کی که در تو آویزم

چون در زر و سیم مرد نادیده

تو روی مرا به ناخنان خسته

من دو لب تو به بوسه خاییده

ای تو چو پری و من ز عشق تو

خود را لقبی نهاده شوریده

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode