بی صحبت تو جهان نخواهم
بی خشنودیت جان نخواهم
گر جان و روان من بخواهی
یک دم زدنت امان نخواهم
جان را بدهم به خدمت تو
من خدمت رایگان نخواهم
رضوان و بهشت و حور و عین را
بی روی تو جاودان نخواهم
بر من تو نشان خویش کردی
حقا که جز این نشان نخواهم
بیگانه بود میان ما جان
بیگانه درین میان نخواهم
من عشق تو کردم آشکارا
عشق چو تویی نهان نخواهم
هر گه که مرا تو یار باشی
من یاری این و آن نخواهم
تو سودی و دیگران زیانند
تا سود بود زیان نخواهم
اکنون که مرا عیان یقین شد
زین پس به جز از عیان نخواهم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.