گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
سنایی

معشوق که او چابک و چالاک نباشد

آرام دل عاشق غمناک نباشد

از چرخ ستمکاره نباشد به غم و بیم

آن را که چو تو دلبر بی باک نباشد

در مرتبه از خاک بسی کم بود آن جان

کو زیر کف پای تو چون خاک نباشد

نادان بود آنکس که ترا دید و از آن پس

از مهر دگر خوبان دل پاک نباشد

روی تو و موی تو بسنده‌ست جهان را

گو روز و شب و انجم و افلاک نباشد

دامن نزند شادی با جان سنایی

روزی که دلش از غم تو چاک نباشد

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode