باز آراسته بینم صف مژگان تو را
عزم غوغا بود آن نرگس فتان تو را
کاش آید مه کنعان و ببیند در بند
بس جو خود بی سر و پاطره افشان تو را
دعوی حسن به یوسف نشدی راست به مصر
گر نکردی وطن آن چاه ز نخدان تو را
حق نعمت نشناسد بر اهل بصر
هر که از دیده برآرد بر پیکان تو را
آشیانی نشدش یافت ز دل بر سر دل
موبه موست چو دل زلف پریشان تو را
نرساند به لبش جام تجلی می عشق
هر که نازد به نظر گردش چشمان تو را
به تامل چه کشی تیغ به قتل (صامت)
خونبها نیست صف حشر شهیدان تو را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
یاسمین بنده شود چاک گریبان تو را
برگ گل جزیه دهد، شقّهٔ دامان تو را
زاهد، این خرقه به دوشم خنکیهای تو داد
کرد پشمیهٔ من، فکر زمستان تو را
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.