چه غم که ریخته شد بال و پر ز سنگ توام
که بی نیاز زبال از پر خدنگ توام
روی زمحفل من زود و دو دیر باز آیی
هم از شتاب تو غمگین هم از درنگ توام
جهان به پیش نظر در غمت چنان تنگ است
که کار بر دل تنگ از دهان تنگ توام
مباد ذوق اسیران چنگ عشق تو را
اگر خیال رهایی بود ز چنگ توام
ز دل غم تو نیاید برون اگر چه بدل
هزار رخنه فزون است از خدنگ توام
به جانبم نکنی جز به وقت مرگ نگاه
از آن ز آشتی ات خوشتر است جنگ توام
به می (سحاب) چه حاجت که بی نیاز از آن
به یاد لعل وی و اشک لعل رنگ توام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.