گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
صغیر اصفهانی

شنیده‌ام که شبانی به گوسفندان گفت

که از حراست من بر شما چه منتهاست

جواب داد یک از جمله گوسفندانش

که راست گویی و منت نهادن تو به جاست

ولی ز جادهٔ انصاف پا برون مگذار

ببین ریاست خود را همین حراست ماست

و گر نه با عدم ما وجود حضرت تو

امیر بر چه گروه و ریاستش به کجاست

تو با زمانی و یک چوبدست و یک کفنک

همان حکایت بهلول و آن عصا و رداست