دگر از قلب بشنو شرح و معنی
که بر فیض حیاتت اوست مبنی
مجرد جوهری نورانی و زین
بجمع روح و نفس او حد مابین
تحقق یافت انسانیت از وی
بود در نفس نورانیت از وی
بنفس ناطقه نامد حکیمش
بود هم روح باطن از قدیمش
دگر هم نفس حیوانیش مرکب
مثالش بر زجاجه گشت و کوکب
بقرآن روح را حق خوانده مصباح
زجاجه قلب و تن مشکوه وضاح
دگر هم ظاهر او کو طلسم است
میان نفسی حیوانی و جسم است
وسط بین وجود است و مراتب
که آن باشد تنزل را مناسب
بمثل لوح محفوظ منظم
در آن تفصیل موجودات عالم
پس آن بهتر که در این لوح محفوظ
نباشد غیر حقت هیچ ملحوظ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.