منت ایزد را که خالی گشت و پاک
کفش اصفاهان ز ریگ شیرهای
از اجاق کامرانی در کرند
سرنگون گردید دیگ شیرهای
از نهیب ترک تاز خیل مرگ
در هزیمت شد چریک شیرهای
بهر وارث یک جهان نفرین و لعن
ماند بر جا مرده ریگ شیرهای
بخت کیهان جاودان بیدار باد
تا به خواب مرگ دیگ شیرهای
نامزد شد هر غذائی خاص را
پای تا سر دیگ دیگ شیرهای
اول و ثانی به حکم اتحاد
در جحیم آمد شریک شیرهای
سال مرگش را صفائی زد رقم
چاک آمد... خیک شیرهای
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.