سروقامت قیام دیگر کرد
دو قیامت به ساعتی برکرد
هم قیامت ز قد دلکش ساخت
هم کرامت ز چهر انور کرد
خاک در چشم ماه نخشب ریخت
بند بر پای سرو کشمر کرد
آنچه با عقل کرد سطوت عشق
کافرم مسلم ار به کافر کرد
شرم بادش ز نوش خنده ی تو
هرکه یاد از نبات و شکر کرد
نکند صد قرابه می با ما
آنچه آن چشم سحر پرور کرد
لعل سیراب و چهر سمائیت
قانعم از بهشت وکوثر کرد
لب و دندان شهد پرور تو
حلقه در گوش لعل و گوهر کرد
گر نی خامه ام به ذکر لبت
هر دم از نو بیان دیگر کرد
نه عجب هرکه قند ریزد باز
خوب تر هر چه را مکرر کرد
کلک نامحرم صفایی باز
داستان ها ز خون دل سر کرد
می ندانم که این بریده زبان
چون سر از سر سینه ام در کرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گل دل را زلطف جان سر کرد
دل گل را ز دست جان درکرد
شد به خرگه، هوای بستر کرد
دامن خیمه پر ز گوهر کرد
پارسا بین که خرقه در بر کرد
جامه کعبه را جل خر کرد
همچنین بارها مکرر کرد
شیخ را حال او مکدر کرد
از گریبان ناز سر بر کرد
سر برآورد و فتنه را سر کرد
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.