در ذکر تو دیدم در و دیوار قلندر
یادم دهد از روی تو دیدار قلندر
از پردهٔ ناموس [برآیی] چو بنوشی
یک جرعه از آن ساغر سرشار قلندر
در آینه هم عکس جمال تو کند سیر
خودبین نبود دیدهٔ بیدار قلندر
گه مؤمن و گه ملحد و گه گبر نماید
کس را خبری نیست ز اسرار قلندر
این کار نمی داند و از بی خبران است
هر کس کند اقرار به انکار قلندر
از مشرق و مغرب ز سعیدا تو چه پرسی
از عرش خبر می دهد اشعار قلندر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.