گنجور

 
صائب تبریزی

تیغی که غمزه تو کند سایه پرورش

ابریشم بریده شود زلف جوهرش

بی عشق، آه در جگر روزگار نیست

خاکستری است چرخ که عشق است اخگرش

دارد خطر ز جنبش مژگان سفینه اش

چشمی که نیست حیرت دیدار لنگرش

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode