گنجور

 
صائب تبریزی

دل فتاد از چشم مست یار تا فرزانه شد

تا ز جوش افتاد می آواره از میخانه شد

دل ز ترک آرزو بر آرزوها دست یافت

میهمان ترک فضولی کرد صاحبخانه شد

هیچ کافر را مبادا آرزو در دل گره!

عاقبت مشت گل ما سبحه صد دانه شد

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode