دل ز هر نقش گشته ساده مرا
دو جهان از نظر فتاده مرا
زه نگیرد کمانِ پر زورم
نکشد عقل در قلاده مرا
تا چو مجنون شوم بیابانگرد
میگزد همچو مار، جاده مرا
صبرِ در مهدِ خاک چون طفلان
دست بر روی هم نهاده مرا
چون گهر قانعم به قطرهٔ خویش
نیست اندیشهٔ زیاده مرا
میدهد بی طلب مرا روزی
آن که کرده است بی اراده مرا
صد گره در دلم فتد چو صدف
یک گره گر شود گشاده مرا
تا به روی تو چشمم افتاده است
آفتاب از نظر فتاده مرا
شد ز مستی کمانِ سختِ فلک
سست در قبضه چون کباده مرا
چون کدو نیست شیشه در بارم
نکند خرد، زورِ باده مرا
نه چنان بر سخن سوارم من
که توان ساختن پیاده مرا
تختهٔ مشقِ نقشها کرده است
همچو آیینه، لوحِ ساده مرا
هر قدر بیش باده مینوشم
میشود تشنگی زیاده مرا
بیخودی همچو چشمِ قربانی
کرده آسوده از اراده مرا
باز میآورد ز مستی عشق
همچو آبِ خمار، باده مرا
مانع سیر و دوُر شد صائب
صافی آبِ ایستاده مرا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره احساسات عمیق و حالتهای روحی شاعر است. او از سادگی دل و عدم وابستگی به دنیا و حوادث زندگی صحبت میکند. شاعر اظهار میدارد که به همچون مجنون، از موانع و مشکلات زندگی فرار میکند و به دنبال عشق و آزادی است. او به قناعت با کمترین چیزها اشاره میکند و نشان میدهد که حتی در سادگی و بینیازی، همچنان وابسته به احساسات و عشق است. با این حال، با وجود نشانههای سرمستی و گاهی سردرگمی، در جستجوی حقیقت و آرامش درونی است و از عشق به عنوان منبع انرژی و انگیزه یاد میکند. در نهایت، او خود را در کشمکش بین عشق و خمار آن مییابد، در حالی که به آرامش روحی و سادگی زندگی میاندیشد.
هوش مصنوعی: دل من به سادگی از هر گونه نقش و زرق و برق خالی شده و حالا چشمم به دو جهان بسته است.
هوش مصنوعی: نتواند كمانِ توانايم مرا به زنجير كشد و عقل سرزنشم نكند.
هوش مصنوعی: تا زمانی که مانند مجنون شوم و در کویر wandering کنم، جادهی من را مار چون میخزد.
هوش مصنوعی: صبر من در دل زمین مانند کودکانی است که دستان خود را روی هم گذاشتهاند.
هوش مصنوعی: من مانند یک گوهر هستم که از قطرهٔ خود راضی است و به فکر بیش از آن نیستم.
هوش مصنوعی: خداوندی که من را بدون درخواست و خواستهی خودم به زندگی و روزی میرساند، خود به من روزی میدهد.
هوش مصنوعی: دلم پر از مشکلات و دغدغههاست، اما اگر یکی از این مشکلات حل شود، آرامش خاطر پیدا میکنم.
هوش مصنوعی: چشم من به زیبایی تو افتاده و به همین دلیل، نور زندگیام از بین رفته است.
هوش مصنوعی: به خاطر سرخوشی و شوق فراوان، حال و وضع آسمان به گونهای تغییر کرده است که مانند یک کمان سست و ضعیف به نظر میرسد و من خود را در دام این حال و هوا احساس میکنم.
هوش مصنوعی: وقتی کدو نیست، شیشه به بار نمینشینم و نمیتوانم با قدرت شراب، خود را کنترل کنم.
هوش مصنوعی: من به قدری در صحبت کردن مهارت ندارم که بتوانم کسی را که به راحتی در حرف زدن است، مجاب کنم.
هوش مصنوعی: تخته مشقِ نقشها مانند یک آیینه، لوح ساده من را آذینبندی کرده است.
هوش مصنوعی: هر چه بیشتر نوشیدنی مینوشم، احساس تشنگیام بیشتر میشود.
هوش مصنوعی: در حالت بیخود و غفلت، مانند چشمی که قربانی شده، از اراده و انتخاب خود آسودهام.
هوش مصنوعی: عشق مانند آب گوارا، مرا از حالت مستی بازمیگرداند.
هوش مصنوعی: سفر و حرکت من به خاطر وجود آبهای راکد و موانع متوقف شده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
امشب آن ترک وعده داده مرا
بزم عیش و طرب نهاده مرا
وعده فرموده تا بمشکوی خویش
به کشد با رخ گشاده مرا
من بمسند چو شاه تکیه زنم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.