ای روشن از فروغ تو چشم چراغها
پر گل ز جوش حسن تو دامان باغها
نوروز شد که جوش زند خون باغها
از بوی گل، پری زده گردد دماغها
در رهگذار باد سحرگاه، نوبهار
از خیرگی ز لاله فروزد چراغها
چون روی شرمگین که برآرد عرق ز خود
از خود شراب لعل برآرد ایاغها
در جستجوی غنچه پوشیده روی تو
چون بوی گل شدند پریشان، سراغها
در خاک و خون نشسته بوی تو نافهها
خرمن به باد داده زلف دماغها
زان چاشنی که لعل تو در کار باده کرد
عمری است مینکند لب خود ایاغها
مردان به دیگری نگذارند کار خویش
خود داشتند ماتم خود را چراغها
روزی که خنده مهر نمکدان او شکست
برداشتند کاسه دریوزه، داغها
نوری نمانده است به چشم ستارگان
افکندنی شده است سر این چراغها
صائب ازین غزل که چراغ دل من است
افروختم به خاک فغانی چراغها
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
افروخته بهر طرف از گل چراغها
چون روی دلبران شده از لاله باغها
امراض حرص و مایه سوداء وداء عجب
بیرون کشیده باده لعل از دماغها
ای بر دل شکسته ز درد تو داغها
در سینهام ز آتش عشقت چراغها
چون هر دلی شده که به داغ تو مبتلاست
نگشاید از تفرج گلزار و باغها
جانهای ما به داغ جدایی بسوختی
[...]
ای بر دلم ز وعدهٔ خام تو داغها
شبها در انتظار تو سوزم چراغها
بس روی آتشین که به یادت به خاک ماند
چون برگهای لاله بر اطراف باغها
عیشت مدام باد که مستان بزم تو
[...]
ای فرش بوی سنبل زلفت دماغها
پامال شبنم گل روی تو باغها
امشب بیا به کلبهام ای رشک بوستان
کز روغن گل است لبالب چراغها
نامم میان سوختگان تا بلند شد
[...]
روزی به کوهپایه من و سرو ناز من
بودیم ره سپر به خم کوچهباغها
این سو روان به شادی و آن سو دوان به شوق
لبریز کردە از می عشرت ایاغها
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.