بر رو چو برگ گل ندویده است خون ما
چون داغ لاله عشق مکیده است خون ما
ای تیغ لب مدزد که از شوق بوسه ات
چندین حجاب پوست دریده است خون ما
مشکل که سر ز خاک خجالت برآورد
خنجر به روی تیغ کشیده است خون ما
از خارزار نیشتر اندیشه کی کند؟
در شاهراه تیغ دویده است خون ما
چون شمع صبحگاهی و چون لاله سحر
هرگز به قیمتی نرسیده است خون ما
چون روز در قلمرو مژگان برآورد؟
از تیغ او امید بریده است خون ما
صائب هزار لاله سیراب سر زده است
بر هر گل زمین که چکیده است خون ما
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.