تسکین دل به زلف پریشان چه میکنی؟
این شعله را خموش به دامان چه میکنی؟
هر ذرهای سپند رخ آتشین توست
ای آفتابروی، نگهبان چه میکنی؟
یوسف حریف سیلی اخوان نمیشود
ای سادهلوح گل به گریبان چه میکنی؟
در خاک نرم، نخل هوس ریشه میکند
چندین ملایمت به نگهبان چه میکنی؟
مصر از فروغ روی تو آتش گرفته است
خود را نهفته در چَهِ کنعان چه میکنی؟
روی ترا به خون شهیدان چه حاجت است؟
از لاله زیب کان بدخشان چه میکنی؟
آیینه پیش رو نه و سیر بهشت کن
با این رخ شکفته گلستان چه میکنی؟
این مصرع بلند ز خاطر نمیرود
ای سروناز این همه جولان چه میکنی؟
دل نیست گوهری که ز کف رایگان دهند
انگشت خویش زخمی دندان چه میکنی؟
صائب ز آب خضر نکرده است کس زیان
با تیغ او مضایقه جان چه میکنی؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
دوشم سحر گهی ندی حق بجان رسید
کای روح پاک مرتع حیوان چه می کنی
تو نازنین عالم عصمت بدی کنون
با خواری و مذلّت عصیان چه می کنی
پروردهٔ حظائر قدسی بناز وصل
[...]
هرسوی جلوهای گل خندان چه میکنی
خود را بهر کنار خرامان چه میکنی
جایی دگر نماند که گیرم عنان تو
رفتم ز کار این همه جولان چه میکنی
بنما به عاشق آن لب آلودهٔ شراب
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.