گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
صائب تبریزی

طومار عمر طی شد و غافل نشسته ای

برخاست شور حشر و تو کاهل نشسته ای

در وادیی که برق خورد نیش کاهلی

از غفلت آرمیده چو منزل نشسته ای

نیلوفر سپهر به خون تو تشنه است

ای لاله شکفته چه غافل نشسته ای

خضر رهی و پشت به دیوار داده ای

آیینه ای، چه سود که در گل نشسته ای

بر چهره ات چگونه در فیض وا شود؟

آخر کدام شب به در دل نشسته ای؟

در کعبه ای و پشت به محراب کرده ای

هم محملی به لیلی و غافل نشسته ای

چندین هزار مرحله می بایدت برید

تا روشنت شود که به منزل نشسته ای

این آن غزل که فیضی شیرین کلام گفت

در دیده ام خلیده و در دل نشسته ای

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode