خارخاری به دل افتاده ز مژگان کسی
که نپیچیده نگاهش به رگ جان کسی
میوه خلد به کوته نظران ارزانی
دست امید من و سیب زنخدان کسی
به یکی بوسه که جان در تن عاشق آید
چه شود کم ز لب لعل تو ای جان کسی؟
دامن دشت به سودازدگان ارزانی
نکشد آتش ما منت دامان کسی
همچو خورشید سرآمد نتوانی گردید
مدتی تا نروی در خم چوگان کسی
تا قناعت به سر انگشت توان کرد چو شمع
نخورد کودک ما شیر ز پستان کسی
زاهد بی مزه و سیر خیابان بهشت
من سودازده و چاک گریبان کسی
به دمی آب که دل سوخته ای آساید
خشک مغزی مکن ای چشمه حیوان کسی
چون به چشمش ندهم جای که در پرده دل
اشک من شور شد از گرد نمکدان کسی
سنبل یک چمن و جوهر یک آینه اند
طره بخت من و زلف پریشان کسی
خبرش نیست ز سرگشتگی ما صائب
هر که سر گوی نکرده است به میدان کسی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
ای بلعل شکرین چشمه حیوان کسی
هرکه مشتاق تو باشد چکند جان کسی
از نمکدان دهانت جگرم میسوزد
چند از شوق تو سوزد دل بریان کسی
اینچه ابرو و چه چشم اینچه دهان و چه لبست
[...]
بس که جانها همه شد صرف تو جانان کسی
جان اگر نیست و گر هست تویی جان کسی
بر سر بنده ستمهای تو از حد بگذشت
شرمسارم ز کرمهای تو سلطان کسی
چاک شد جیب من، ای هجر، ز دست ستمت
[...]
من و از دور تماشای گلستان کسی
به نسیمی شده خرسند ز بستان کسی
در نظر نعمت دیدار و به حسرت نگران
دستها بسته و مهمان شده برخوان کسی
زیر بار سرم این دست بفرساید به
[...]
غوطه در خاک زند دل ز گریبان کسی
ناله در خون تپد از شوخی مژگان کسی
تا پریشان نشود خاطر چون برگ گلت
نروی سرزده در خواب پریشان کسی
نازم آن ضعف زبون کرده بی طاقت را
[...]
در دلم نیست به جز عهد تو پیمان کسی
چند بیداد کنی بر دلم ای جان کسی
کفر را سلسله جنبان مشو از بهر خدا
زلف بر هم چه زنی آفت ایمان کسی
گر بمیرم نکشم ناز طبیبان در عشق
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.