چو از تو دیده و دل کامیاب شد هر دو
مرا ازین چه که عالم خراب شد هر دو؟
دو مصرع است دو زلف که از بیاض عارض او
که بهر مشق جنون انتخاب شد هر دو
فغان که جوهر شمشیر یار و موی میان
یکی به کشتنم از پیچ و تاب شد هر دو
مدار دست ز دامان دل که کعبه و دیر
ز سیل عشق مکرر خراب شد هر دو
مرا ز دیده و دل بود چشم بیداری
به یک فسانه غفلت به خواب شد هر دو
دریغ و درد که عصیان ما و طاعت ما
یکی شمرده به روز حساب شد هر دو
مکن ملاحظه از مردمان که دیده من
تهی چو حلقه چشم رکاب شد هر دو
چه طرف بستم ازان روی آتشین صائب؟
جز این که چشم و دل من پر آب شد هر دو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
رخ تو رشک مه و آفتاب شد هر دو
به خنده لعل تو نقل و شراب شد هر دو
چو دور شد لب و چشم توام ز پیش نظر
ز دیده و دلم آرام و خواب شد هر دو
متاع صبر و سلامت که داشتم زین پیش
[...]
دل و جگر به غم تو کباب شد هر دو
سرای دیده و دل هم خراب شد هر دو
شب فراق تو شد دیدهام چو دریایی
به رود و مردم چشمم حباب شد هر دو
علی الصباح به رویت چو دیده کردم باز
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.