آب شد بس که در آتشکده دل پیکان
دل مجنون مرا گشت سلاسل پیکان
صحبت راست روان بال و پر توفیق است
که ز آمیزش تیرست سبکدل پیکان
نرسد بال و پر سعی به بی تابی دل
می رسد پیشتر از تیر به منزل پیکان
نیست آرام به یک جای دل آزاران را
که بود در تن زخمی متزلزل پیکان
طمع روی دل از سخت کمانی دارم
که به عشاق دهد در عوض دل پیکان
در دل از سختی ایام گرههاست مرا
که از آنهاست کمین عقده مشکل پیکان
از زمین چون هدف آغوش گشا می خیزند
اهل دل را اگر آید ز مقابل پیکان
نگذرد چون سخن سخت ز من راست چو تیر؟
که مرا گشت ز سختی گره دل پیکان
جوهر از بیضه فولاد برون می آرد
ساده لوحی که مرا می کشد از دل پیکان
آسمان سیر شد از عشق، دل ما صائب
پر برآرد ز سبکدستی قاتل پیکان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.