با صد زبان چو غنچه گل بی زبان شدم
تا پرده دار خرده راز نهان شدم
چون ماه مصر، قیمت من خواست عذر من
گر یک دو روز بار دل کاروان شدم
از خار راه من گل امید می دمد
اکنون که همچو سیل به دریا روان شدم
سیلاب من کجا به محیط بقا رسد؟
زینسان که از غبار علایق گران شدم
افتاد حرف من به زبان چون دهان یار
هر چند بیشتر ز نظرها نهان شدم
هرگز شکوفه ام به ثمر بارور نشد
چون صبح اگر چه پیر درین بوستان شدم
چون خار دلشکسته درین بوستانسرا
شرمنده نسیم بهار و خزان شدم
در موسمی که بال برآرد ز لاله سنگ
چون بیضه پا شکسته درین آشیان شدم
درد طلب به مرگ ز من دست بر نداشت
آخر چو موج کشتی ریگ روان شدم
رضوان نداشت منصب دربانی بهشت
روزی که من ریاض ترا باغبان شدم
تا شد قبول پیر خرابات خدمتم
صائب امیدوار به بخت جوان شدم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای عشق بی نشان ز تو من بی نشان شدم
خون دلم بخوردی و در خورد جان شدم
چون کرمپیله، عشق تنیدم به خویش بر
چون پرده راست گشت من اندر میان شدم
دیگر که داندم چو من از خود برآمدم
[...]
هر چند پیر و خستهدل و ناتوان شدم
هر گَه که یادِ رویِ تو کردم جوان شدم
شکرِ خدا که هر چه طلب کردم از خدا
بر مُنتهایِ همَّتِ خود کامران شدم
ای گُلبُن جوان بَرِ دولت بخور که من
[...]
گر چون برنج پیر و چو نان ناتوان شدم
هر گه که بوی قلیه شنیدم جوان شدم
پالوده داشتم هوس اکنون هزار شکر
«بر منتهای همت خود کامران شدم .»
اسرارها که در دل گیپا نهاده اند
[...]
تا از هوای مغبچگان ناتوان شدم
در دیر خاک درگه پیر مغان شدم
خاک ره من اهل نظر سرمه میکنند
زاندم که خاک درگه آن آستان شدم
پیرانه سر اگر نه جوانیست در سرم
[...]
دور از درت به تیغ نه از بهر جان شدم
اندیشه از ملال تو کردم از آن شدم
پایم ندید رفتن ازان در چو راندی ام
گویی گداختم همه تن تا روان شدم
بس در پی وصال تو میگشتم و نشد
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.