از حجاب عشق محروم از گل روی توییم
ورنه ما صد پیرهن محرمتر از بوی توییم
گر به ظاهر چون نگاه از چشم دور افتادهایم
هرکجا باشیم در محراب ابروی توییم
گرچه در چون غنچه بر روی دو عالم بستهایم
چشم بر راه نسیم آشناروی توییم
ما ز چشم پاک چون آیینه بر بزم حضور
بر سر دست تو و بر روی زانوی توییم
نیست ما را در وفاداری به مردم نسبتی
دیگران آبند و ما ریگ ته جوی توییم
سنگ را هرچند با گوهر نمیسنجد کسی
قدر ما این بس که گاهی در ترازوی توییم
کیست تا چون سایه ما را جز تو برگیرد ز خاک
بر زمین افتاده بالای دلجوی توییم
سرکشان عشق را در کاسهٔ سر خاک کن
ورنه ما پیوسته زیر تیغ ابروی توییم
ما که چون شبنم ز گل بالین و بستر داشتیم
این زمان از غنچه خسبان سر کوی توییم
ما که صائب ره به حرف آشنایان بستهایم
گوش بر آواز حرف آشنا روی توییم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.