دل سیه شد ز سیه خانه افلاک مرا
کی بود آینه زین زنگ شود پاک مرا؟
گره آن روز شود باز چو شبنم ز دلم
که به خورشید رساند نظر پاک مرا
عقده تاک فزون می شود از گریه تاک
مگر از آه گشاید دل غمناک مرا
چون جرس گرچه نیاسود زبانم ز فغان
نشد از ناله تهی، سینه صد چاک مرا
تا سرم گرم ز میخانه وحدت شده است
گردش جام بود گردش افلاک مرا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
دولتی نیست به از تیغ تو بیباک مرا
سرنوشتی نبود جز خم فتراک مرا
آنچنان گشته ام از ضعف، که بعد از مردن
رستن سبزه،برون آورد از خاک مرا
هر نفس آب حیاتی کشم از تیغ کسی
[...]
صبح بیدار ندارد نظر پاک مرا
آب در شیر کند دیده نمناک مرا
راز او خجلت رسوایی محشر نکشد
نتوان جست به صحرای عدم خاک مرا
اختیارش تر صاف است چراغش روشن
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.