چون قدح از عکس ساقی در بهشت افتاده ام
در خرابات مغان خوش سر نوشت افتاده ام
در جهان آب و گل از درد و داغ عشق او
دوزخی دارم که از یاد بهشت افتاده ام
خارو گل آب از بهارستان وحدت می خورد
من ز غفلت در تمیز خوب وزشت افتاده ام
خم به فکر خاکساریهای من خواهد فتاد
چند روزی بر زمین گر همچو خشت افتاده ام
چون به داغ غربت من دل نسوزد سنگ را
خال موزونم که به رخسار زشت افتاده ام
من که صائب تا به گردن در گل تن مانده ام
زین چه حاصل کز ازل گردون سرشت افتاده ام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
امشب از مستی به پای خم چو خشت افتاده ام
عشرتی دارم که گویا در بهشت افتاده ام
از پس آئینه می کردم تماشا عکس را
بس که دور از امتیاز خوب و زشت افتاده ام
از توکل میر سید از غیب رزقم بی حساب
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.