نریزد اگر آب لطف از جمالش
بسوزد دو عالم ز برق جلالش
مه نو به ناخن زمین می خراشد
ز شرم دوابروی همچون هلالش
کشیده است سر در گریبان سوزن
دم عیسی از شرم لطف مقالش
ز معموره لامکان گرد خیزد
چو درخانه رم نشیند غزالش
سپندی که ازآتش او گریزد
به صد چشم، مجمر بگرید به حالش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.