گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
صائب تبریزی

دلی که خانه زنبور شد ز پیکانش

شفای خسته‌دلان است شیره جانش

به خون خود نکند کشته‌اش دهن شیرین

ز بس که تشنه خون است تیغ مژگانش

به غیر عشق کدامین محیط خون‌خوارست

که دست، پنجه مرجان شود ز دامانش ؟

امید گوهر سیراب ازین محیط مدار

که غیر چین جبین نیست مد احسانش

نفس‌گداختگانند موج‌های سراب

که شسته‌اند ز جان دست در بیابانش

بساز با جگر تشنه همچو اسکندر

نظر سیاه مگردان به آب حیوانش

به سرمه دل شب چشم خویش روشن دار

که تیغ سینه شکافی است صبح خندانش

ز میر قافله عشق، رحم مدار

که پر ز یوسف مصری است چاه نسیانش

ز خوان چرخ فرومایه دست کوته دار

که قدر خود شکند هرکه بشکند نانش

به صدق هرکه برآورد دم ز دل صائب

چو صبح ،مشرق خورشید شد گریبانش

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode