گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
صائب تبریزی

زنوبهار خط یار ناامید مباش

ز حسن عاقبت کار نا امید مباش

به نوش جاده نیش منتهی گردد

به زخم خار ز گلزار ناامید مباش

درابرهای سیه بیشتر بود باران

ز تیرگی شب تار ناامید مباش

می رسیده نگیرد قرار در مینا

به دور خط ز لب یار نا امید مباش

دلیل کعبه مقصود، نعل وارون است

ز چین ابروی دلدار ناامید مباش

نمی شود نکند آه کار خود آخر

ز آه سینه افگار ناامید مباش

نه از بهار خط سبز خال شد سر سبز؟

ز تخم سوخته زنهار نا امید مباش

اگر چورشته تن خویش را گداخته ای

ز فصل گوهر شهسوار ناامید مباش

به آفتاب رسد شبنم ازسحر خیزی

ز فیض دیده بیدار ناامید مباش

گرفت نبض خس و خار،برق آتشدست

ز خارخار دل زار ناامید مباش

به فکر غنچه نسیم بهارمی افتد

عبث ز بستگی کارناامیدمباش

به جذبه کاهربا برگ کاه را دریافت

تو نیز از کشش یار ناامید مباش

به فکرآینه خواهد فتاد روشنگر

ز پرده داری زنگار ناامید مباش

به مکر خویش گرفتار می شود غدار

ز مکر عالم غدار ناامید مباش

زحرف مور سلیمان شکفته شدصائب

درین بساط ز گفتار ناامید مباش

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode