گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
صائب تبریزی

حرف درشت بردل بی کینه می خورد

گر سنگ گوهرست به آیینه می خورد

از من علاج خصمی ایام یادگیر

یک شیشه می سر شب آدینه می خورد

خاری اگر شکسته شود زیر پای من

صد ناخن پلنگم برسینه می خورد

محروم شد سکندر اگر ز آب زندگی

نام سکندر آب ز آیینه می خورد

راز تو رفته رفته ز دل می دهد فروغ

از پرتو این گهر دل گنجینه می خورد

صائب ز کهنه ونو عالم گذشته است

با یار تازه خط می دیرینه می خورد