دمید صبح تجلی به جان شتاب کنید
ز سردسیر جهان رو به آفتاب کنید
درین محل که گشوده است صبح دفتر فیض
ستاره ای ز برای خود انتخاب کنید
کنون که زر به سپر بخش می کند خورشید
چه لازم است نظر را سیه به خواب کنید
هوای عالم بالا کنید چون شبنم
بس است چند اقامت درین خراب کنید
ز روی دل بفشانید گرد هستی را
نظر به شاهد مقصود بی حجاب کنید
مگر رسید به پابوس بحر چون سیلاب
به آه گرم دل سنگ خویش آب کنید
عمارت نفس پوچ را بقایی نیست
ز بحر چند جدا خانه چون حباب کنید
ز خون دیده خود می به ساغر اندازید
ز رنگ چهره خود سیر ماهتاب کنید
چراغ دولت بیدار را فروغی نیست
نظر به گوشه آن چشم نیمخواب کنید
ز شعر مولوی روم چون بپردازید
موحدان غزل صائب انتخاب کنید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به حارسان نکوروی من خطاب کنید
که چشم بد را از یوسفان به خواب کنید
گهی به خاطر بیگانگان سؤال دهید
گهی دل همه را سخره جواب کنید
و چون شدند همه سخره سؤال و جواب
[...]
معاشران به خدائیتی ثواب کنید
حدیث نغز مرا، زینت کتاب کنید
عنان پیش رخ از شه پیاده است وزیر
گرفته سخت و سبک پای در رکاب کنید
به کار صلح که طراح خیر و فلاح
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.