به درد هر که برآید دوا نمی خواهد
اگر ز پای درآید عصا نمی خواهد
همیشه در دل تنگم شکستگان فرشند
زمین مسجد من بوریا نمی خواهد
برآر تیغ وبکش این سیه درونان را
که خون لاله کسی از صبا نمی خواهد
مرو ز مصلحت خاک راه او بیرون
زیان چشم کسی توتیا نمی خواهد
گذاشتم به خدا کار خویش را صائب
سفینه ام مدد از ناخدا نمی خواهد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بیا که دل ز تو غیر از جفا نمی خواهد
سپند از آتش مهر و وفا نمی خواهد
چو من ببرم در آیم برای جا دادن
تو برمخیز که پروانه جا نمی خواهد
بدام حادثه افتاده را ز عقل چه سود
[...]
صفای وقت جهان چون به ما نمی خواهد
که زشت آینهٔ باصفا نمی خواهد
شکست توبه خوش آمد مرا که رو زردی
نمی کشد ز کس و مومیا نمی خواهد
بیا به کشتی بحر فنانشین و برو
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.