گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
صائب تبریزی

سبکروان ز غم روزگار بیخبرند

چو دامن فلک از زخم خار بیخبرند

جهان به دیده روشندلان نمی آید

ستاره های فلک از غبار بیخبرند

جماعتی که نفس ناشمرده خرج کنند

ز خرده گیری روز شمار بیخبرند

درون پرده گروهی که باده می نوشند

ز پرده سوزی صبح خمار بیخبرند

جماعتی که به جمعیت جهان شادند

ز سنگ تفرقه روزگار بیخبرند

درین بساط چو آیینه سیه پردازان

ز نقش نیک وبد روزگار بیخبرند

فکنده اند گروهی که در جهان لنگر

ز خوش عنانی لیل ونهار بیخبرند

چه نعمتی است که این دیده های کوته بین

ز حسن عاقبت انتظار بیخبرند

ز روی تازه فصل بهار سوختگان

چو لاله از جگر داغدار بیخبرند

چو سرو مردم آزاده در جهان صائب

ز انقلاب خزان وبهار بیخبرند

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode