هزار نقش مخالف به کار ما کردند
چها به آینه بی غبار ما کردند
به این بهانه که خاری برآورند از دل
هزار زخم نمایان به کار ما کردند
شد از خرابی ما سیل ناامید آن روز
که خاکساری ما را حصار ما کردند
شده است دامن ما همچو دامن کهسار
ز بس که سنگ ملامت به کار ما کردند
هنوز دیده روحانیان گهرریزست
ازان نظر که به مشت غبار ما کردند
به چشم همت ما چون دو قطره اشک است
اگر چه نقد دو عالم نثار ما کردند
نظاره گل شب بوی فیض را صائب
نصیب دیده شب زنده دار ما کردند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.