گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
صائب تبریزی

خوشم که خرده جان صرف یار جانی شد

دو روزه هستی من عمر جاودانی شد

به عمر خویش تلافی نمی توان کردن

زفرصت آنچه مرا فوت در جوانی شد

فغان که لعل لب آبدار او از خط

سیاه کاسه تر از آب زندگانی شد

به خنده باز مکن لب که عمر گل کوتاه

درین ریاض ز تأثیر شادمانی شد

در آن جهان گل رعنای باغ فردوس است

ز اشک چهره زردی که ارغوانی شد

زنخلها که رساندم درین ریاض مرا

کف پرآبله قسمت ز باغبانی شد

خوشم که مایه اشکی بهم رسید مرا

اگر چه خون دلم از حسرت جوانی شد

مرا ز گریه شب روح تازه شد صائب

نصیب خضر اگر آب زندگانی شد

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode