عاشق آزرده و محزون و غمین می باید
صاحب گنج گهر تلخ جبین می باید
خیره چشمان هوس را ادبی در کارست
حسن بی قید ترا چین به جبین می باید
همچو خورشید به ذرات جهان گرم درآی
گر ترا روی زمین زیر نگین می باید
خشم ماری است که سر کوفته می باید داشت
حرص موری است که در زیر زمین می باید
هیچ کس منکر تحت الحنک واعظ نیست
اینقدر هست که چسبانتر ازین می باید
پاک کن از سخن پوچ دهان را صائب
لقمه کام صدف در ثمین می باید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گفتمش دل ز غمت زار و حزین میباید
گفت آری سخن اینست چنین میباید
گفتمش چشم تو در گوشه ابرو چه خوشست
گفت پاکیزهنظر گوشهنشین میباید
گفتمش بهر چه از من بربودی دل و دین
[...]
سرو بستان حیا غنچه جبین می باید
نرگس باغ ادب پرده نشین می باید
شوخ چشمی که به صیادی دل می آید
نگهش در پس مژگان به کمین می باید
چشم مخمور و نگه سرخوش و لبها میگون
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.