چهره شوخ به یک رنگ مصور نشود
عکس روی تو در آیینه مکرر نشود
چهره تا از عرق شرم و حیا سیراب است
حسن محتاج به پیرایه دیگر نشود
اثر صحبت روشن گهران اکسیرست
موم در بحر محال است که عنبر نشود
هر تنک مایه که گیرد سخن از مردم یاد
همچو طوطی خجل از حرف مکرر نشود
عمر را قامت خم باز ندارد ز شتاب
تیر را بال و پر از بحر کمان تر نشود
می رسد مزد خموشان ز نهانخانه غیب
دهن غنچه محال است که پر زر نشود
دل بیطاقت ما صبر ندارد، ورنه
موجه ای نیست درین بحر که لنگر نشود
رفتن و آمدن مردم آزاده یکی است
این سپندی است که بار دل مجمر نشود
رهزن از راه محال است نهد پای به راه
طینت کج قلمان راست به مسطر نشود
گره گوشه ابروی بخیلان به ازوست
چون گهر هرکه ز آبش دهنی تر نشود
به که برگرد دل خویش بگردد صائب
سفر کعبه کسی را که میسر نشود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر زیبایی و اهمیت واقعی چهره و شخصیت انسان است. شاعر میگوید که باید زیبایی طبیعی و خاصیتهای درونی فرد بدون زینتهای ظاهری حفظ شود. او بر این نکته تأکید میکند که هرچند زمان و شرایط میتواند فرد را تحت فشار قرار دهد، اما ارزشهای واقعی و درونی انسانها نباید تحت تأثیر عوامل بیرونی قرار بگیرد. در نهایت، شاعر اشاره میکند که زندگی و حرکات افراد آزاد بر اساس حقیقت و اصالت خودشان شکل میگیرد و جستجو برای معنای عمیقتر زندگی و آرامش در وجود هر فرد نهفته است.
هوش مصنوعی: چهرهی زیبا و خوشحال تو به هیچ وجه در عکس یا در آینه به شکل تکراری و یکسان نشان داده نمیشود.
هوش مصنوعی: وقتی چهره انسان بهسبب شرم و حیا آکنده از عرق باشد، دیگر نیازی به زینت و زیور اضافی ندارد.
هوش مصنوعی: تأثیر گفتوگو با افراد بافرهنگ و باارزش مانند جواهرات گرانبهاست. موم در دریای ناممکن، نمیتواند به عنبر تبدیل شود.
هوش مصنوعی: هر کسی که سطحی فکر کند و فقط از حرفهای دیگران تقلید کند، مانند طوطی میماند که از تکرار کردن کلمات خجالت نمیکشد.
هوش مصنوعی: عمر ما به مانند قیمتی است که نمیتواند از سرعت زمان کاسته شود. همانطور که تیر از کمان با سرعت خارج میشود، به هیچوجه نمیتوانیم مانع از پیش رفتن زمان شویم.
هوش مصنوعی: مزد افراد ساکت و آرام از دنیای پنهان میرسد و این غیرممکن است که گل بر روی خودش طلا بیاورد.
هوش مصنوعی: دل بیتاب ما توانایی صبر کردن ندارد، وگرنه در این دریا هیچ چیزی وجود ندارد که نتواند لنگر بیندازد.
هوش مصنوعی: مردم آزاد، رفت و آمدشان هیچ تفاوتی ندارد؛ این حالت مانند آتشی است که نمیتواند بار دل را سنگین کند.
هوش مصنوعی: دزدی که نتواند از راه درست عبور کند، هرگز نمیتواند به درستی و در مسیر مناسب قدم بگذارد. اگر طبیعت یک فرد به کجروی مبتلا باشد، نمیتواند به درستی و بهطور صحیح عمل کند.
هوش مصنوعی: وجود یک ابرو که به شکل گرهای درآمده از افراد بخیل به مراتب بهتر است، مانند دانهای گرانبها. زیرا هر کسی که از این آب بخورد، زبانی تلخ و ناپسند نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: بهتر است دل خود را به سمت کسی برگردانید که سفر به کعبه برایش ممکن نیست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گر مرا بخت درین واقعه یاور نشود
چکنم صبر کنم گرچه میسر نشود
صورت حال من از زلف دلاویز بپرس
گر ترا از من دلسوخته باور نشود
شور عشق تو برم تا بقیامت در خاک
[...]
نیست یکشب که سر شکم گل بستر نشود
تا در پیرهنم رشته گوهر نشود
مدعی گر طرف ما نشود صرفه اوست
زشت آن به که بآئینه برابر نشود
خشکی بخت فرومایه طلسمی بسته است
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.