گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
صائب تبریزی

به عریانی نگردد از لطافت آن بدن پیدا

مگر در پیرهن گردد تن آن سیمتن پیدا

ز رخسارش خط نارسته باشد مو به مو ظاهر

چنان کز آب روشن می شود عکس چمن پیدا

به آب زندگی پی از سیاهی می توان بردن

ز خط عنبرین گردید آن تنگ دهن پیدا

نگردد سد اسکندر حجاب جذبه عاشق

که شیرین را ز سنگ خاره سازد کوهکن پیدا

ز نور حق نمی گردد حجاب آسمان مانع

ز رود نیل باشد یوسف سیمین بدن پیدا

قیاس زور هر می می توان کرد از خمار او

که از واسوختن گردد عیار سوختن پیدا

ز راز سر به مهر غیب نتوان سر برآوردن

به آن تنگ دهن خط ساخت چون راه سخن پیدا؟

نگردد سرخ رو بی داغ سودا پاره های دل

که گردد از سهیل این رنگ بر روی یمن پیدا

کشد سر در گریبان خموشی شمع از خجلت

شود حسن گلوسوز تو چون در انجمن پیدا

به خون از نعمت الوان قناعت کن که مشک تر

به خون خوردن شد از ناف غزالان ختن پیدا

شب قدری است گردآورده نور خویش را صائب

نه خال است این که گردیده است ازان سیب ذقن پیدا

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode