دل خام مرا رخسار آتشناک میسازد
که عود خام را آتش ز هستی پاک میسازد
به طوف خاک ناحقکشتگان دامنکشان رفتن
ز حرف دعوی خون سینهها را پاک میسازد
ز دام سرو بالایی رهایی آرزو دارم
که طوق قمریان را حلقه فتراک میسازد
تمنای ترحم دارم از خونریز مژگانی
که تیغ خود به دامان قیامت پاک میسازد
چنان کز پرده شب رهزنان را جرأت افزاید
نقاب خط مشکین حسن را بیباک میسازد
از آن ننشیند از طوفان به دامن گرد ساحل را
که از دریای گوهر با خس و خاشاک میسازد
ز همراهان یکدل شوق سالک بیشتر گردد
گرانی سیل را در جستجو چالاک میسازد
فروغ عارض او سیل خون از دیده میآرد
اگر خورشید گاهی دیدهای نمناک میسازد
صفای روی خوبان است در دلسوزی عاشق
که این آیینه را خاکستر دل پاک میسازد
گرفتاری بهار بیخزانی زیر پر دارد
که جوش گل گریبان قفس را چاک میسازد
خروش سیل صائب میشود در کوهسار افزون
مرا سنگ ملامت بیشتر چالاک میسازد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تماشای تو از دل سینهها را پاک میسازد
شکرخند تو جانها را گریبان چاک میسازد
نمیآید ز شوخی بر زمین پا آن ستمگر را
به امید چه عاشق خویشتن را خاک میسازد؟
مریض زهد را آن روی آتشناک میسازد
که آتش خار را، از هستی خود پاک میسازد
به راهش با جفای ناکسان دارم شکیبایی
که بلبل تا گل آید، با خس و خاشاک میسازد
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.