مرا پیمانه کی سیر از شراب ناب میسازد؟
کجا ریگ روان را شبنمی سیراب میسازد؟
سفیدیهای مو گفتم پر و بالم شود، غافل
که غفلت بادبان را پردههای خواب میسازد
به دریا میرساند سیل خاک پای در گل را
خوشا احوال آن سالک که دل را آب میسازد
ز هر خامی نمیآید فریب پختگان دادن
تسلی کی دل پروانه را مهتاب میسازد؟
لطیف افتاده و بیرنگ چندان آب این دریا
که ماهی را ز هجر خویشتن قلاب میسازد
عبث خم در خم من دارد آن ابر و کمان صائب
دل هرجایی من کی به یک محراب میسازد؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ز بس کز گریه چشم من به خونِ ناب میسازد
مرا در پیش مردم دم به دم بیآب میسازد
مگر دارد کمینی بر دل بیدار من چشمت
که هر ساعت به نازی خویش را در خواب میسازد
سبب رنج و غمت شد راحت و عیش مرا، بنگر
[...]
به رغبت با خم زلفش دل بیتاب میسازد
چو آب زندگی با ماهی این قلاب میسازد
شود گلزار ابراهیم آتش بر گنهکاران
دل ما را چنین گر شرم عصیان آب میسازد
به احسان ای توانگر دستگیری کن فقیران را
[...]
دلم را آن مه زرگر چون زر در تاب میسازد
به دستش هرچه میافتد همان دم آب میسازد
چنینگر طیعبیدرتبهخورد و خوابمیسازد
به چشمت اشک را همگوهر نایاب میسازد
ضعیفی دامنت دارد خروش درد پیدا کن
که هرجا رشتهٔ سازیست با مضراب میسازد
درین میخانه فرش سجده باید بود مستان را
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.