خنده چون زان غنچه مستور می گردد بلند
از جگرگاه بدخشان شور می گردد بلند
دیگران را سرمه شب گرچه مهر خامشی است
ناله ما در شب دیجور می گردد بلند
دور گردان را به دریا رهنمایی می کند
دست ما گاهی اگر از دور می گردد بلند
بهر عبرت مردم آزاران عالم را بس است
آتشی کز خانه زنبور می گردد بلند
هست تا آیینه ای روشن درین عبرت سرا
از سر خاک سکندر نور می گردد بلند
عشق شورانگیز در هر جا نمک پاشی کند
از دل صد پاره ما شور می گردد بلند
اختیاری نیست در گفتار حق حلاج را
ناله زین پشت کمان بی زور می گردد بلند
کاسه چوبین گدارا ناله افسوس نیست
این صدا از کاسه فغفور می گردد بلند
شعله آواز بلبل می شود صائب خموش
ناله ما گر به این دستور می گردد بلند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.