از خط شبرنگ حسن یار عالمسوز شد
در ته خاکستر این اخگر جهان افروز شد
از کمان حلقه نتوان گرچه تیر انداختن
ناوک مژگان او در دور خط دلدوز شد
بود همچشمی میان چشم او با آسمان
عاقبت آن نرگس نیلوفری فیروز شد
می دهد خاکستر پروانه سامان بال و پر
تا کدامین شمع امشب باز بزم افروز شد
سیر گل بر گوشه دستار مردم می کند
در گلستان جهان مرغی که دست آموز شد
ظلمت دی روشنی از روز عالم برده بود
از شکوفه عالم ظلمانی از نو، روز شد
پیش ازین افکار صائب اینقدر گرمی نداشت
از خیال آن عذار آتشین دلسوز شد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.