رغبت می را کند چندان که نوشیدن زیاد
می شود شوق لب میگون زبوسیدن زیاد
می کند دل را پریشان شادی بی عاقبت
رخنه در دل غنچه را گردد زخندیدن زیاد
باد دستی کهربای خرمن جمعیت است
حاصل دهقان شود از تخم پاشیدن زیاد
نیست بعد از مرگ هم رزق حریص آسودگی
پیچ و تاب مار گردد وقت خوابیدن زیاد
می گشاید هر که چون ناخن گره از کار خلق
می شود بالیدنش پیوسته از چیدن زیاد
منع حرص می فزون سازد که نخل تاک را
از بریدن می شود هر سال بالیدن زیاد
کرد میزان در نظرها ماه کنعان را سبک
قدر گوهر گرچه می گردد زسنجیدن زیاد
از نپرسیدن شود گر دیگران را درد بیش
بی دماغان را شود زحمت زپرسیدن زیاد
نفس کجرو پا به راه راست از پیری نهشت
از عصا گردید ما را پای لغزیدن زیاد
عمر کوته گردد از پاس نفس صائب دراز
می کند این رشته را بر خویش پیچیدن زیاد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.