پیغام، نمکچش وصال است
دلخوش کن عاشقان خیال است
خورشید فلک سفید ابروست
خورشید تو عنبرین هلال است
هر جا که دل شکسته ای هست
ریحان خط ترا سفال است
خورشید ترا ز سایه خط
پیداست که اول زوال است
اندیشه چشم مشکبویان
آهوی قلمرو خیال است
رخساره آتشین او را
پروانه خانه زاد، خال است
با چشم تو آشنایی ما
می پنداری هزار سال است
غیر از لب جام نیست صائب
امروز لبی که بی سؤال است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بیصیقلی آینه محال است
هردم که جز این زنی وبال است
هر کو نظرش به جاه و مال است
مستغرق قلزم ضلال است
خود را به محیط در مینداز
زیرا که خلاص از او محال است
نتوان به در آمدن ز گرداب
[...]
ما را همه شب شب وصال است
ما را همه روز روز حال است
از دولت عشق پادشاهیم
سلطانی عشق بی زوال است
گویا ز خدا خبر ندارد
[...]
عکسی ز جمال ذوالجلال است
طغرای مثال لایزال است
هر نقش عجب که زیر و بالاست
برهان وجود حق تعالی ست
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.