به که بر خود نبندد از دربان
در دولت به هر که باز شده است
کرده تا روی خود به درگه حق
صائب از خلق بی نیاز شده است
خطش از خال حقه باز شده است
خالش از خط زبان دراز شده است
چون سپر روی چرخ پرچین است
گره از جبهه که باز شده است؟
صف مژگانش در زبان بازی است
گرچه چشمش به خواب ناز شده است
نیست یک دل گشاده، حیرانم
که در فیض بر که باز شده است
خط مشکین او که ابجد ماست
بوالهوس را خط جواز شده است
رو به دریا نهاده بی لنگر
بی حضور آن که در نماز شده است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.