روشنگر وجود به راه اوفتادن است
در جویبار، سبزی آب از ستادن است
رو تافتن ز پیکر خاکی پس از وصول
بعد از نماز پشت به محراب دادن است
عرض نیاز خویش به پاکیزه گوهران
لب چون صدف به ابر بهاران گشادن است
دست دعا بلند نکردن به وقت صبح
بر سینه دست پیش کریمان نهادن است
بر روی غافلان جهان خنده سپهر
از رود نیل کوچه به فرعون دادن است
در موج خیز حادثه آسوده زیستن
در رهگذار سیل میان را گشادن است
صائب بود به گرد سرش کعبه در طواف
آن رهروی که منزلش از پا فتادن است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.