گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
صائب تبریزی

ز ناله گر دل بی برگ ما نوا می داشت

چو غنچه از گره خود گرهگشا می داشت

خبر ز عشق ندارد دل فسرده من

وگرنه آتش سوزنده زیر پا می داشت

هزار قافله هر دم ز خود سفر می کرد

اگر ز خویش سفرکرده نقش پا می داشت

به گرد چشم تو خواب غرور کی می گشت؟

شکست شیشه دلها اگر صدا می داشت

کجاست صائب آتش نفس، که وقت مرا

همیشه خوش به سخنهای آشنا می داشت

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode