گنجور

 
صائب تبریزی

ز عقل و هوش به تنگ آمدم ایاغ کجاست؟

در آتشم ز پر و بال خود، چراغ کجاست؟

گرفته هوش گریبان من، پیاله چه شد؟

خرد به فرق سرم پافشرده، داغ کجاست؟

ز ابر روغن بادام اگر به خاک چکد

دماغ سوخته را ذوق سیر باغ کجاست

خضر پیاله کشان را به آب می راند

ز شیشه پرس که سر چشمه ایاغ کجاست

مجو ز آتش، صائب قرارگاه سپند

به روی خاک بگو گوشه فراغ کجاست

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode