سرو بالای تو از آب روانی برداشت
کوه تمکین تو از خاک گرانی برداشت
از اجل چاشنی قند مکرر یابد
در حیات آن که دل از عالم فانی برداشت
می خورد خون جگر بیش ز ته جرعه عمر
بیشتر هر که تمتع ز جوانی برداشت
دل ز جمعیت اسباب چو برداشتنی است
آنقدر بار به دل نه که توانی برداشت
از سبکروحی پروانه کباب است دلم
که ز جان دست به یک بال فشانی برداشت
بر دلم درد گران بود ز بی حوصلگی
صبر ازین کوه گرانسنگ گرانی برداشت
رنگ صائب به رخ می نتوانم دیدن
تا ز رخساره من رنگ خزانی برداشت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.