هر که چون پروانه بی باک، مست آتش است
هر کجا پر می زند بر روی دست آتش است
ربط ما با داغ عالمسوز عشق امروز نیست
سالها شد این سمندر شیر مست آتش است
نیست حسن و عشق را از هم جدایی جز به نام
هر که بر پروانه خندد در شکست آتش است
نفس اگر بر عقل غالب شد، همان مغلوب اوست
دود بر آتش سوار و زیر دست آتش است
مصرع صائب جگرسوزست چون تیر شهاب
این خدنگ گرمرو، گویا ز شست آتش است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.