گنجور

 
سعدی

ای نفسِ خرّمِ بادِ صبا

از برِ یار آمده‌ای، مرحبا!

قافلهٔ شب! چه شنیدی ز صبح؟

مرغِ سلیمان! چه خبر از سبا؟

بر سرِ خشم است هنوز آن حریف؟

یا سخنی می‌رود اندر رضا؟

از درِ صلح آمده‌ای یا خِلاف؟

با قدمِ خوف رَوم یا رَجا؟

بارِ دگر گر به سرِ کویِ دوست

بگذری ای پیکِ نسیمِ صبا

گو رمقی بیش نمانْد از ضعیف

چند کُنَد صورتِ بی‌جان بقا؟

آن همه دلداری و پیمان و عهد

نیک نکردی که نکردی وفا

لیکن اگر دورِ وصالی بوَد

صلح فراموش کند ماجرا

تا به گریبان نرسد دستِ مرگ

دست ز دامن نکنیمت رها

دوست نباشد به حقیقت که او

دوست فراموش کند در بلا

خستگی اندر طلبت راحت است

درد کشیدن به امیدِ دوا

سر نتوانم که برآرم چو چنگ

ور چو دفم پوست بدرّد قَفا

هر سَحر از عشق دمی می‌زنم

روزِ دگر می‌شنوم بر ملا

قصهٔ دردم همه عالَم گرفت

در که نگیرد نفسِ آشنا؟

گر برسد نالهٔ سعدی به کوه

کوه بنالد به زبانِ صدا

 
 
 
غزل ۲ به خوانش حمیدرضا محمدی
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
غزل ۲ به خوانش زهرا بهمنی
غزل ۲ به خوانش محسن رحمتیان
همهٔ خوانش‌هاautorenew
غزل ۲ به خوانش سهیل قاسمی
غزل شمارهٔ ۲ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۲ به خوانش فاطمه زندی
غزل شمارهٔ ۲ به خوانش افسر آریا
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
غزل شمارهٔ ۲ به خوانش امیر اثنی عشری
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش
مولانا

هین که منم بر در در برگشا

بستن در نیست نشان رضا

در دل هر ذره تو را درگهیست

تا نگشایی بود آن در خفا

فالق اصباحی و رب الفلق

[...]

مشاهدهٔ ۷ مورد هم آهنگ دیگر از مولانا
کمال خجندی

گر بهدادیان موظف ز فقر

می نرسد دست تو چون پارسا

نسیمی

عقل که افراخت به دانش لوا

خواند به لوحش الف و با و تا

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه