ز خون رنگین بود چون لاله دامانی که من دارم
بود صدپاره همچون گل گریبانی که من دارم
مپرس ای همنشین احوال زار من که چون زلفش، که چون زلفش
پریشان گردی از حال پریشانی که من دارم، که من دارم
ندارد صبح روشن روی خندانی که او دارد، که او دارد
ندارد ابر نیسان چشم گریانی که من دارم، که من دارم
غم عشق تو هر دم آتشی در دل برافروزد
بسوزد خانه را ناخوانده مهمانی که من دارم
رهی از موج گیسویی دلم چون اشک میریزد
به مویی بسته امشب رشتهٔ جانی رشتهٔ جانی که من دارم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.